جدول جو
جدول جو

معنی مال بند - جستجوی لغت در جدول جو

مال بند
چوبی دراز در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به دو طرف آن می بندند
فرهنگ فارسی عمید
مال بند(بَ)
تیری بر پیش درشکه و کالسکه و امثال آن تا اسب را بر آن استوارکنند. چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چوب درازی که در جلو درشکه نصب کنند و به طرفین آن اسبها را بندند
لغت نامه دهخدا
مال بند
چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است
تصویری از مال بند
تصویر مال بند
فرهنگ لغت هوشیار
مال بند((بَ))
چوب بلندی در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به طرفین آن می بستند
تصویری از مال بند
تصویر مال بند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساق بند
تصویر ساق بند
نوار نخی یا پشمی که بر ساق پا ببندند، در ورزش محافظی از جنس پلاستیک یا فلز سبک که ورزشکاران و به ویژه فوتبالیست ها، در جلوی ساق های پا می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعل بند
تصویر نعل بند
آنکه ستور را نعل می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماست بند
تصویر ماست بند
کسی که ماست مایه بزند، کسی که ماست درست می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخل بند
تصویر نخل بند
کسی که از موم یا کاغذ گل و درخت مصنوعی درست کند، برای مثال همه نخل بندان بخایند دست / ز حیرت که نخلی چنین، کس نبست (سعدی۱ - ۱۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه بند
تصویر راه بند
راهدار و باج گیر، دزد راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میان بند
تصویر میان بند
کمربند، آنچه به کمر ببندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پای بند
تصویر پای بند
پابند، ریسمانی که با آن پای حیوان یا اسیر یا مجرم را ببندند، پاوند، پای بند، چدار
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
این ترکیب در لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی، ذیل ترکیبات خودنما، خودسر، خودرای، خودرو آمده است، چنین: مردم یال بند و بی پروا و بی مشیر و بی استاد بارآمده. اما محتمل است این ترکیب صفتی و به عبارت بهتر مترادفی باشد کولی و لولی و غربال بند را. (یادداشت لغت نامه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناف بند
تصویر ناف بند
بند ناف نوزاد که آنرا قطع کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان بند
تصویر میان بند
کمربند، آنچه که بکمر بندند، بند شلوار و زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
داره بخش خواسته بخش بخشنده دارایی وخواسته، روز هشتم از هرماه ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفل بند
تصویر قفل بند
دربندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال بینی
تصویر مال بینی
مال اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال سنج
تصویر مال سنج
سنجنده و انداره گیرنده کالا و متاع
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که مایه ماست رابشیر زند تا ماست ببندد آنکه از شیرماست و کره درست کند: نبندد لب از جستجوی پنیر دهد ماست بندش اگر جوی شیر. (ملاطغرا آنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخل بند
تصویر نخل بند
کویک کار، باغبان، آراینده کاهوگ حسین (ع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعل بند
تصویر نعل بند
سمگر بجشاک نالبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار بند
تصویر کار بند
بکار گیرنده استعمال کننده: (پر اندیشه شد جان پولادوند که آن بند را چون بود کار بند)، عمل کننده اجرا کننده: (اگر پند ما را شوی کار بند همیشه بماند کلاهت بلند)، عامل کار گزار مامور، فرمانبردار مطیع. یا کار بند شدن، اطاعت کردن فرمانبرداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آخر بین، عاقبت اندیش فرجام بین مال اندیش: شخص مال بین و دور اندیش حقایق را با چشم عقل می نگرد
فرهنگ لغت هوشیار
خاجوکی خاجوک بند کسی که فکل به کار برد: زین فکل بندان لوس... . نشوی نادرست یک تن از تهران بمرز خاوران رهبر نبود
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی که بر اثر آن بول از مجری خارج نشود و شخص نتواند ادرار کند حبسالبول
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیل را بندد کسی که بقوت بازو فیل را ببند کشد: بر غم سیاهان شه پیل بند مزور همی خورد ازان گوسفند. (نظامی)، زنجیری که بپای فیل بندند بند پای پیل، جایی که فیل را در آن نگاهداری کنند، (شطرنج) قسمی بازی شطرنج که با یک پیل و دو پیاده بازی شود و آن تدبیری است در شطرنج بدین طریق که در پس پیل خود دو پیاده نهند تا این هر سه تقویت همدیگر کنند و مهره حریف را بدین سو آمدن نگذارند و پیل بند حریف را به پیاده خود می شکنند: بند بر پیلتن زمانه نهاد پیلبند زمانه را که گشادک (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چار بند
تصویر چار بند
کنایه از دنیا و عالم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساق بند
تصویر ساق بند
آنچه به ساق پای بندند، جوراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دول بند
تصویر دول بند
دستار و عمامه
فرهنگ لغت هوشیار
خلخال مقابل دستبند، دوال و بندی که بپای باز اسب و مانند آن بندند پایدام بند پا پاوند پابند، آنکه پای بسته و گرفتار است مبتلی مقید، با عیال بسیار. یا پای بند چیزی یا کسی بودن، بانچیز یا آنکس دلبستگی بسیار داشتن، یا پای بند عیال. مقید به عیال گرفتار اهل بیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغل بند
تصویر بغل بند
ریسمان یا طنابی که در زیر بغل بسته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاش بند
تصویر شاش بند
((بَ))
مرضی که بر اثر آن بول از مجری خارج نشود و شخص نتواند ادرار کند، حبس البول، نهایت ترس و اضطراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میان بند
تصویر میان بند
((بَ))
کمربند و هرآن چه بر کمر می بندند
فرهنگ فارسی معین
محل اتصال گاو آهن به گاو
فرهنگ گویش مازندرانی
النگو دستبند، آستین یدک برای کار کشاورزی و درو
فرهنگ گویش مازندرانی